
🎙️ بازاریابی ویروسی
اپیزود جدید از پادکست دیوان ادز درباره راز موفقیت در بازاریابی ویروسی
⬇️ دانلود اپیزودتا به حال ویدیویی را دیدهاید که در مدت کوتاهی میلیونها بار در شبکههای اجتماعی دستبهدست شده باشد؟ این همان قدرت شگفتانگیز بازاریابی ویروسی است؛ روشی که با ترکیب خلاقیت، احساسات و هوشمندی، پیام برند را مانند ویروسی مثبت در میان کاربران پخش میکند. در این شیوه، مردم خودشان نقش رسانه را بازی میکنند و محتوا را بهصورت خودجوش گسترش میدهند. در واقع، بازاریابی ویروسی راهی است برای رسیدن به شهرت سریع، بدون نیاز به هزینههای سنگین تبلیغاتی. در ادامه این مطلب از مجله دیوان ادز، بهطور کامل به مفهوم بازاریابی ویروسی و راز موفقیت آن خواهیم پرداخت.
بازاریابی ویروسی چیست؟
بازاریابی ویروسی (Viral Marketing) نوعی از بازاریابی است که در آن پیام برند بهصورت خودجوش و ارگانیک توسط مخاطبان منتشر میشود. همانطور که ویروس در بدن تکثیر میشود، پیام بازاریابی نیز از فردی به فرد دیگر منتقل میشود و به سرعت شبکههای ارتباطی را در بر میگیرد. این روش در دنیای دیجیتال امروز به یکی از قدرتمندترین ابزارهای برندسازی، افزایش آگاهی و جذب مخاطب با کمترین هزینه تبدیل شده است. موفقیت یک کمپین ویروسی به خلق محتوایی بستگی دارد که آنقدر قوی، احساسی یا مفید باشد که مخاطب را وادار به اشتراکگذاری کند.
بدر واقع ازاریابی ویروسی به فرایندی اشاره دارد که در آن پیام بازاریابی با اتکا به اشتراکگذاری کاربران و بدون تکیه بر تبلیغات مستقیم، بهسرعت گسترش مییابد. هدف این نوع بازاریابی آن است که مخاطب را آنقدر درگیر یا هیجانزده کند که خودش پیام را به دیگران منتقل کند. برای موفقیت در این رویکرد، سه مؤلفه اصلی باید مدنظر قرار گیرد:
- تولید محتوایی که ساده، جذاب و قابلاشتراکگذاری باشد
- ایجاد مکانیزمهایی که انگیزه یا سهولت اشتراک را افزایش دهند (مثلاً پاداش یا احساس تعلق)
- و طراحی نقشهای برای توزیع هوشمندانه و هدفمند محتوا
ابزارهایی مانند شبکههای اجتماعی، پیامرسانها، ایمیل مارکتینگ و حتی ویدیوهای کوتاه میتوانند بسترهایی مؤثر برای پخش ویروسی پیام شما باشند و پیام شما را مثل آتشی در خرمن پخش میشود، پخش کنند.
درک بهتر بازاریابی ویروسی: وقتی مردم پیام برند را پخش میکنند
بازاریابی ویروسی به فرایندی اشاره دارد که در آن پیام بازاریابی با اتکا به اشتراکگذاری کاربران و بدون تکیه بر تبلیغات مستقیم، بهسرعت گسترش مییابد. هدف این نوع بازاریابی آن است که مخاطب را آنقدر درگیر یا هیجانزده کند که خودش پیام را به دیگران منتقل کند و عملاً به مبلغ رایگان برند شما تبدیل شود. این اتفاق زمانی میافتد که محتوا برای افراد جالب، سرگرمکننده، یا دارای بار عاطفی قوی باشد.
چرخه ویروسی شدن معمولاً با تولید یک محتوای «واگیردار» شروع میشود: محتوایی که احساسات مخاطب (شادی، تعجب، خشم یا الهام) را تحریک کرده و بهراحتی در ذهن میماند. سپس مکانیزمهایی مانند دکمههای اشتراکگذاری، طراحی UX ساده و ساختارهای انگیزشی (مثل جوایز یا حس تعلق) موجب تشویق به اشتراکگذاری میشوند. اگر این فرایند درست طراحی شود، قدرت پخش محتوا از کنترل برند خارج شده و بهصورت تصاعدی رشد میکند.
ترکیب هوشمندانه با تبلیغ در گوگل
هرچند بازاریابی ویروسی میتواند بازخورد بسیار گستردهای ایجاد کند، اما برای آغاز موج اولیه یا تقویت دیدهشدن محتوا در لحظات حساس، استفاده از تبلیغات در گوگل یکی از راهکارهای مؤثر و سریع است. با هدفگذاری دقیق، میتوان محتوای وایرالشونده را در معرض دید مخاطبان علاقهمند قرار داد و شانس اشتراکگذاری و شروع چرخه ویروسی را افزایش داد. ترکیب تبلیغات پولی و بازاریابی ویروسی، میتواند به شکل چشمگیری تأثیرگذاری کمپین را افزایش دهد و سرعت فراگیر شدن را بالا ببرد.
نمونههایی از بازاریابی ویروسی که دنیا را تکان دادند
بازاریابی ویروسی زمانی به اوج تأثیر خود میرسد که محتوای تولیدشده نهتنها الهامبخش و خلاقانه باشد، بلکه مخاطب را به مشارکت و بازنشر فعال تشویق کند. در چنین شرایطی، کاربران به بخشی از روند تبلیغ تبدیل میشوند و پیام برند را بهصورت داوطلبانه گسترش میدهند. در ادامه به چند نمونه از کمپینهایی میپردازیم که توانستند با قدرت محتوا و استراتژی هوشمندانه، مرزهای جغرافیایی را پشت سر بگذارند و به پدیدههایی جهانی تبدیل شوند.
۱. Ice Bucket Challenge (چالش سطل آب یخ)
چالش سطل آب یخ یکی از معروفترین نمونههای بازاریابی ویروسی در تاریخ است. این کمپین با هدف افزایش آگاهی درباره بیماری ALS و جمعآوری کمک مالی آغاز شد. سادگی اجرا، عنصر شوک، و دعوت مستقیم از دیگران برای شرکت در چالش، ترکیبی قدرتمند از تعامل و هیجان ایجاد کرد. همین ویژگیها باعث شد ویدیوهای این چالش در سراسر جهان منتشر شود و بیش از ۱۱۵ میلیون دلار کمک مالی برای تحقیقات بیماری ALS جمعآوری گردد.
۲. Dove Real Beauty Sketches (طرحهای زیبایی واقعی داو)
کمپین معروف برند داو یکی از احساسیترین نمونههای بازاریابی ویروسی به شمار میرود. در این پروژه، از زنان خواسته شد تا ظاهر خود را برای یک نقاش توصیف کنند و سپس همان نقاش، تصویر آنها را بر اساس توصیف افراد دیگر رسم کرد. تفاوت میان دو تصویر، پیام قدرتمندی درباره شکاف اعتمادبهنفس در زنان منتقل کرد. این کمپین با تکیه بر احساس همدلی و واقعگرایی، بیش از ۱۱۴ میلیون بازدید بهدست آورد و به گفتوگویی جهانی درباره استانداردهای زیبایی تبدیل شد.
۳. Old Spice – The Man Your Man Could Smell Like
برند Old Spice با این کمپین طنزآمیز توانست به شکل چشمگیری احیا شود. در این تبلیغ، بازیگری کاریزماتیک با لحنی شوخطبعانه و اغراقآمیز، تصویری از مرد ایدهآل ارائه داد که هم جذاب و هم غیرمنتظره بود. سناریوی خلاقانه، تدوین سریع و مونولوگهای هوشمندانه باعث شدند ویدیو در فضای اینترنت بهسرعت وایرال شود. این کمپین نهتنها فروش Old Spice را افزایش داد، بلکه برند را از محصولی سنتی به برندی جوانپسند و مدرن تبدیل کرد.
نکتهای که در تمام این نمونهها دیده میشود، ترکیب دقیق پیام قوی، روایت خلاقانه و تحریک عاطفی مخاطب است. این کمپینها از احساسات انسانی برای ایجاد ارتباط واقعی بهره بردهاند و به کاربران امکان مشارکت گسترده از طریق بازنشر یا بازآفرینی محتوا دادهاند. نتیجه، نه یک تبلیغ ساده، بلکه یک موج فرهنگی بود که توانست توجه میلیونها نفر را در سراسر جهان جلب کند.
سه ضلع طلایی موفقیت در بازاریابی ویروسی
موفقیت یک کمپین بازاریابی ویروسی، تنها به خلاقیت در تولید محتوا وابسته نیست، بلکه به هماهنگی کامل میان سه عنصر حیاتی یعنی پیام، پیامرسان و بستر انتشار بستگی دارد. این سه ضلع مانند اجزای یک مثلث به هم وابستهاند و هرکدام اگر بهدرستی طراحی و اجرا نشوند، شانس وایرال شدن پیام را کاهش میدهند. برای آنکه یک کمپین ویروسی بتواند تأثیرگذار باشد، باید هر سه مؤلفه در بالاترین سطح خود عمل کنند تا ضریب «واگیر» شدن محتوا به حداکثر برسد و پیام در میان مخاطبان پخش شود.

۱. پیام (Message)
در قلب هر کمپین موفق، یک پیام قوی و بهیادماندنی قرار دارد. پیام باید شفاف، احساسی و قابل درک برای عموم باشد تا بتواند واکنشی احساسی از مخاطب برانگیزد. محتوایی که خندهدار، الهامبخش، شوکهکننده یا حتی بحثبرانگیز باشد، بیشترین پتانسیل را برای وایرال شدن دارد. نکتهی کلیدی این است که پیام باید قابلیت بازآفرینی آسان داشته باشد تا کاربران بتوانند آن را در قالب خود بازنشر دهند. در عین حال، ارتباط مستقیم پیام با تجربه یا دغدغهی مخاطب، باعث میشود حس تعلق و تمایل به اشتراکگذاری افزایش یابد.
۲. پیامرسان (Messenger)
هیچ پیامی بدون پیامرسانان مؤثر نمیتواند بهسرعت منتشر شود. در بازاریابی ویروسی، پیامرسانها همان افرادی هستند که نفوذ اجتماعی بالایی دارند و میتوانند موج اولیهی انتشار را ایجاد کنند. اینفلوئنسرها، میکرواینسرتها و حتی کاربران عادی اما فعال در شبکههای اجتماعی، میتوانند نقش تعیینکنندهای در این مرحله داشته باشند. انتخاب درست این افراد به محتوا اعتبار اجتماعی میبخشد و احتمال بازنشر توسط دیگران را افزایش میدهد. در واقع، اعتماد مخاطب به پیامرسان، بهمراتب بیشتر از اعتماد او به برند است؛ بنابراین باید افرادی انتخاب شوند که ارزشها و لحن برند را بهدرستی منتقل کنند.
۳. بستر (Platform)
آخرین ضلع مثلث، انتخاب بستر مناسب برای انتشار محتواست. هر پلتفرم رسانهای ویژگیها، مخاطبان و الگوریتم مخصوص به خود را دارد؛ بنابراین نمیتوان یک محتوا را بدون تطبیق، در همهی شبکهها منتشر کرد. برای مثال، تیکتاک و اینستاگرام بسترهایی مناسب برای ویدیوهای کوتاه و احساسی هستند، در حالی که لینکدین برای محتوای تخصصی و حرفهای کارایی بیشتری دارد. تطبیق پیام با ویژگیهای فنی و فرهنگی هر پلتفرم، کلید موفقیت در گسترش آن است. انتخاب بستر اشتباه میتواند روند انتشار را کند کند و مانع از دیده شدن پیام در مقیاس وسیع شود.
مزایا و معایب بازاریابی ویروسی؛ شمشیری دولبه
بازاریابی ویروسی مانند شمشیری دولبه است؛ اگر درست و هوشمندانه طراحی شود، میتواند شهرت، تعامل و فروش را بهطور چشمگیری افزایش دهد، اما در صورت اجرای اشتباه، ممکن است به اعتبار برند آسیب بزند. جدول زیر نگاهی مقایسهای به مهمترین مزایا و معایب بازاریابی ویروسی دارد:
| مزایای بازاریابی ویروسی | معایب بازاریابی ویروسی |
|---|---|
| هزینه پایین و بازگشت سرمایه بالا: اغلب هزینهها صرف تولید محتوا میشود نه توزیع آن، بنابراین بازدهی مالی بالایی دارد. | کنترلناپذیری پیام پس از انتشار: پیام ممکن است تغییر یافته، تحریف شود یا در بسترهای نامناسب منتشر گردد. |
| افزایش سریع آگاهی از برند: پیام در مدت کوتاهی به میلیونها نفر میرسد و موجب افزایش قابلتوجه شناخت برند میشود. | ریسک واکنش منفی یا برداشت اشتباه: طنز، شوک یا جنبههای بحثبرانگیز محتوا میتواند موجب سوءبرداشت برخی کاربران شود. |
| افزایش تعامل و دیدهشدن برند: برند به موضوع گفتوگو و بازنشر کاربران تبدیل میشود و تعامل طبیعی در شبکههای اجتماعی شکل میگیرد. | وایرال شدن بخشهای نامطلوب پیام: ممکن است بخشهایی از محتوا که به نفع برند نیست، بیش از پیام اصلی دیده شوند. |
| تولید محتوای کاربرمحور (UGC): کاربران خود به تولید یا بازآفرینی محتوا میپردازند و به افزایش اعتبار اجتماعی برند کمک میکنند. | غیرقابل پیشبینی بودن موفقیت: هیچ تضمینی برای وایرال شدن وجود ندارد و نتیجه نهایی تا حدی به شانس و رفتار کاربران وابسته است. |

اهمیت بازاریابی ویروسی و تأثیر آن بر محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC)
بازاریابی ویروسی، با تکیه بر سرعت و گسترهی بالای انتشار پیام، یکی از قدرتمندترین ابزارهای رشد برند در فضای دیجیتال است. اما ارزش واقعی آن زمانی چند برابر میشود که با محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC) پیوند بخورد. در کمپینهای ویروسی موفق، کاربران نهتنها گیرنده پیام هستند، بلکه خود به تولیدکننده محتوا تبدیل میشوند؛ از بازنشر ساده یک پست گرفته تا ساختن نسخههای خلاقانه، ریاکشنها و بازآفرینیها.
این تعامل دوطرفه، چند اثر کلیدی دارد:
- افزایش اعتبار برند: محتواهایی که توسط کاربران منتشر میشود، اعتماد بیشتری در مخاطبان جدید ایجاد میکند.
- تقویت احساس تعلق: کاربران با مشارکت در کمپین، احساس میکنند بخشی از هویت برند هستند.
- شتابدادن به پخش ویروسی: هر محتوای تولیدشده توسط کاربر، خود یک میکرو-کمپین تبلیغاتی است که به صورت غیرمستقیم به گسترش پیام برند کمک میکند.
در واقع، UGC نقش سوخت موتور بازاریابی ویروسی را ایفا میکند؛ بدون نیاز به هزینههای بالای تبلیغات سنتی، برندها میتوانند از قدرت اجتماع کاربران برای ایجاد موجی گسترده از آگاهی و تعامل بهره ببرند. ترکیب این دو رویکرد نهتنها نرخ درگیری مخاطب (Engagement) را بالا میبرد، بلکه منجر به رشد ارگانیک و باکیفیت برند در طول زمان میشود.
مفاهیم کلیدی و مراحل راهاندازی کمپین ویروسی
برای راهاندازی یک کمپین بازاریابی ویروسی موفق، داشتن ایدهی خلاقانه بهتنهایی کافی نیست. یک محتوای وایرال نتیجهی برنامهریزی دقیق، شناخت عمیق از رفتار کاربران و اجرای مرحلهبهمرحله استراتژی است. در واقع، هدف نهایی این است که پیام برند بهصورت خودجوش در میان مخاطبان منتشر شود و به موجی از گفتوگو و بازنشر تبدیل گردد. برای رسیدن به این هدف، درک مفاهیم کلیدی بازاریابی ویروسی اهمیت زیادی دارد.
مفهوم «کاشت محتوا» (Seeding)
کاشت محتوا یا Seeding یکی از مهمترین مراحل در بازاریابی ویروسی است. در این مرحله، محتوای برند پیش از وایرال شدن، در اختیار افراد کلیدی و تأثیرگذار قرار میگیرد. این افراد میتوانند اینفلوئنسرها، روزنامهنگاران یا مشتریان وفاداری باشند که نفوذ اجتماعی بالایی دارند. هدف اصلی از کاشت محتوا، ایجاد موج اولیهای از دیدهشدن و اعتماد است تا دیگر کاربران نیز به اشتراکگذاری محتوا ترغیب شوند. انتخاب هوشمندانهی افراد، پلتفرم و زمان انتشار، نقشی حیاتی در موفقیت این مرحله ایفا میکند.
قدمبهقدم تا راهاندازی یک کمپین بازاریابی ویروسی موفق
راهاندازی یک کمپین ویروسی نیازمند رعایت مجموعهای از مراحل دقیق و هماهنگ است. هر مرحله در صورت اجرای درست، تأثیر مستقیم بر میزان دیدهشدن و استقبال مخاطبان دارد. در ادامه، گامهای اصلی برای طراحی و اجرای یک کمپین موفق بازاریابی ویروسی را مرور میکنیم:
- تحقیقات و تعیین هدف: پیش از هر چیز، هدف کمپین را بهطور شفاف مشخص کنید؛ مثلاً افزایش آگاهی از برند، جذب کمک مالی یا معرفی محصول جدید. همچنین باید بدانید که پیام شما قرار است چه احساساتی را در مخاطب بیدار کند.
- ایجاد پیام واگیردار: محتوایی طراحی کنید که احساسات قوی مانند شوخطبعی، هیجان یا شگفتی را درگیر کند و در عین حال ساده، قابل فهم و بازنشر باشد.
- شناسایی و آمادهسازی پیامرسانها: افراد کلیدی شامل اینفلوئنسرها، رسانهها یا کاربران وفادار را انتخاب کنید تا موج اولیهی انتشار را ایجاد کنند.
- انتخاب بستر مناسب: با توجه به نوع پیام (ویدیو، تصویر یا متن)، پلتفرم اصلی انتشار مانند تیکتاک، اینستاگرام یا یوتیوب را برگزینید.
- کاشت محتوا (Seeding): پیش از انتشار گسترده، محتوای خود را در بین افراد منتخب منتشر کنید تا بازخورد اولیه را بسنجید و موج ابتدایی وایرال را شکل دهید.
- اندازهگیری و بهینهسازی: در نهایت، عملکرد کمپین را بر اساس دادهها، بازخورد کاربران و نرخ تعامل بررسی کرده و تغییرات لازم را اعمال کنید تا تأثیر کمپین حفظ شود.

چرا شفافیت در بازاریابی ویروسی حیاتی است؟
در عصر شبکههای اجتماعی، مخاطبان بیش از هر زمان دیگری هوشیار شدهاند و بهسرعت محتوای تبلیغاتی پنهان یا ساختگی را تشخیص میدهند. اگر برندها شفافیت لازم را نداشته باشند، نهتنها اعتماد مخاطب از بین میرود، بلکه ممکن است واکنش منفی گستردهای (Backlash) ایجاد شود. در بسیاری از کشورها، قوانین تبلیغات دیجیتال الزام میکند که حمایت مالی یا ماهیت تبلیغاتی محتوا باید بهوضوح مشخص شود. ازاینرو، صداقت در بازاریابی ویروسی، نه یک انتخاب بلکه ضرورتی حیاتی برای حفظ اعتبار برند و تداوم ارتباط مثبت با مخاطبان است.
چطور از ویدئوی وایرال پول دربیاوریم؟
زمانی که محتوای شما وایرال میشود، فرصتهای درآمدزایی متعددی پیش روی شما قرار میگیرد. برندها میتوانند با استفاده از این موقعیت، مخاطبان جدید جذب کنند و ترافیک بالای ایجادشده را به فروش واقعی تبدیل نمایند. برخی از مؤثرترین روشهای کسب درآمد از ویدئوهای وایرال عبارتاند از:
- درآمد تبلیغاتی: از طریق پلتفرمهایی مانند یوتیوب یا تیکتاک میتوان مستقیماً از نمایش ویدیو درآمد کسب کرد.
- جذب اسپانسر و همکاری با برندها: محتوای وایرال میتواند به رسانهای محبوب تبدیل شود و توجه برندهای دیگر را برای همکاری جلب کند.
- هدایت ترافیک به صفحات فروش: با افزودن لینک، کد تخفیف یا فراخوان برای اقدام (CTA) میتوانید بازدیدکنندگان را به مشتریان واقعی تبدیل کنید.
بهطور کلی، مهمترین نکته این است که محتوای وایرال صرفاً به دیدهشدن منجر نشود، بلکه بتواند درآمدزایی پایدار و رشد برند را در پی داشته باشد.
شروع مسیر وایرال شدن با خدمات گوگل ادز دیوان ادز
اگر بهدنبال آن هستید که برند شما نیز همانند کمپینهای موفق جهانی، بهسرعت در ذهن و زبان کاربران جای بگیرد، وقت آن رسیده است که از قدرت تبلیغات گوگل ادز بهره ببرید. تیم متخصص دیوان ادز با تجربهی گسترده در اجرای کمپینهای هدفمند و بهینهسازی تبلیغات، میتواند محتوای شما را در بهترین زمان و مکان به مخاطب واقعی برساند. با تحلیل داده، طراحی هوشمند آگهی و استفاده از استراتژیهای روانشناختی در تبلیغنویسی، دیوان ادز مسیر دیدهشدن برند شما را هموار میکند. اکنون زمان آن است که محتوای شما نهفقط دیده شود، بلکه تأثیر بگذارد و در ذهنها ماندگار شود. برای دریافت مشاوره تخصصی و شروع همکاری با تیم دیوان ادز، همین حالا وارد وبسایت شوید و اولین کمپین مؤثر خود را راهاندازی کنید. دنیای دیجیتال منتظر برند شماست تا بدرخشد.
سخن پایانی
بازاریابی ویروسی، یکی از تأثیرگذارترین ابزارهای بازاریابی دیجیتال است که با ترکیب خلاقیت، احساسات و مشارکت کاربران، میتواند پیام برند را به سرعت در سراسر جهان منتشر کند. کمپینهایی مانند Ice Bucket Challenge، Dove Real Beauty Sketches و Old Spice ثابت کردهاند که وقتی پیام الهامبخش با اجرای خلاقانه و ساختاری منسجم ترکیب شود، برند میتواند به پدیدهای جهانی بدل گردد. در نهایت، موفقیت در بازاریابی ویروسی یعنی خلق محتوایی که فقط دیده نمیشود، بلکه حس مشترکی در مخاطب ایجاد کرده و او را به بازنشر و تعامل ترغیب میکند؛ چراکه در دنیای امروز، کاربران نهتنها مخاطب، بلکه بزرگترین رسانهی برندها هستند.
سوالات متداول درباره بازاریابی ویروسی
۱. بازاریابی ویروسی دقیقاً به چه معناست؟
بازاریابی ویروسی نوعی استراتژی تبلیغاتی است که در آن محتوای برند بهگونهای طراحی میشود تا کاربران بهصورت خودجوش و داوطلبانه آن را بازنشر کنند. هدف، گسترش سریع پیام از طریق بازاریابی در شبکههای اجتماعی و ایجاد آگاهی گسترده بدون نیاز به تبلیغات مستقیم است.
۲. آیا هر نوع محتوایی میتواند وایرال شود؟
خیر، تنها محتوایی میتواند وایرال شود که احساسات قوی در مخاطب برانگیزد، ساده و قابل درک باشد و امکان بازآفرینی یا اشتراکگذاری آسان داشته باشد. خلاقیت، زمانبندی مناسب و شناخت دقیق از مخاطب، عوامل کلیدی در موفقیت چنین محتواهایی هستند.
۳. چگونه میتوان موفقیت یک کمپین ویروسی را اندازهگیری کرد؟
موفقیت یک کمپین ویروسی معمولاً با شاخصهایی مانند نرخ بازنشر، میزان تعامل، افزایش فالوور، ترافیک سایت و در نهایت نرخ تبدیل (Conversion Rate) سنجیده میشود. تحلیل این دادهها به برند کمک میکند تا اثربخشی کمپین را ارزیابی کرده و در کمپینهای بعدی عملکرد بهتری داشته باشد.
۴. آیا بازاریابی ویروسی برای همه برندها مناسب است؟
بازاریابی ویروسی برای برندهایی مؤثر است که مایل به تعامل مستقیم با مخاطبان خود هستند و از خلاقیت و جسارت در محتوا استقبال میکنند. با این حال، برای صنایع بسیار رسمی یا محافظهکار، بهتر است این روش با احتیاط و با مشاوره متخصصان بازاریابی دیجیتال مانند تیم دیوان ادز اجرا شود تا ریسکهای احتمالی به حداقل برسد.








